زمان

امروزه که عالم و آدم دریافته اند : «وقت طلاست» 

نمی دانم چرا در جوی های بیکارگی ما ثانیه  جاریست 

 ظرف زمانمان نشتی دارد گویا 

 

کلاردشت-15بهمن 90

تابلوی آینده

چه نامرغوب است 

   رنگ و بوم این  تابلوی «آینده»!!! 

هر روز بیش از پیش رنگش را می بازد. 

کودک که بودیم: 

خوش آب و رنگ تر بود 

 

کلاردشت-14 بهمن 1390

شکاف بی نور

در اندک زمان یک صبح تا ظهر 

به تعداد انگشتان یک دست آجر 

دریچه یک شکاف می شود کور 

  

شکاف بی نور چیست؟  

گور 

 

مباد پیش چشمانتان پر از آجر 

مباد روحتان به حجم صبحی تا ظهر 

مباد سراچه  ذهنتان چون گور  ...بی نور 

 

کلاردشت-8 بهمن 1390(اینجا برف می بارد)

درد می کشم

پر رنگ می کشم... 

این آخر اثر بر پیشانی زمان 

شاید که خوب مانَد در یاد مردمان 

نقاش دوره گردم 

«درد می کشم»

پر رنگ می کشم 

کلاردشت-6 بهمن 90